باب گفتگو
سیاستگذاری اجتماعی به عنوان کنشی سیاسی سه هدف عمده را پیگیری میکند: ۱. کاهش نابرابریهای اجتماعی، ۲. افزایش سطح رفاه اجتماعی، و ۳. ارتقاء مؤلفههای بنیادین شهروندی. این اهداف، واجد ابعادی اخلاقی هستند. بدین معنا که از یک سو وجود شکاف جدّی میان گروهها و طبقات مختلف اجتماعی که میتواند همبستگی و انسجام اجتماعی را خدشهدار کند مذموم میداند، و از سوی دیگر، بر تقابل با هر آنچه پروژة «شهروندی» را با چالش جدّی مواجه کند متمرکز است. زیرا انسانهای محروم امکان دسترسی به حقوق اولیة خود را هم ندارند. بنابراین حتی در جوامعی که حقوق سیاسی به رسمیت شناخته شدهاند، رفاه محدود و فقر، عملاً دسترسی افراد را از مشارکت در نهادها و سازوکارهای اصلی جامعه کاهش میدهد و موجب میشود تا صدای این گروهها در مناسبات سیاستگذاری شنیده نشود. از اینرو، اهمیتی که سیاستگذاری اجتماعی به کاهش نابرابری و بهبود رفاه انسانی میدهد نتیجة یک نگرانی اخلاقی و ارزشی است.
[متن کامل]
مقالات ویژه
فراز و فرود سیاستگذاری اجتماعی در ایران، ۱۳۸۰-۱۳۰۰ شمسی
مقدمه
عوامل تاریخی و نهادی متفاوتی نظیر صنعتیشدن، عوامل بینالمللی، منافع گروهی و طبقاتی و مطالبات اجتماعی، ارزشهای ملّی و ایدئولوژی، همچنین نهادهایی نظیر ملتسازی و شهروندی در شکلگیری و توسعۀ سیاستهای رفاهی نقش دارند. تحلیل تحولات رفاهی براساس یک مؤلفه نمیتواند تبیین روشن و رسایی از تحولات سیاستگذاری اجتماعی در ایران بهدست دهد. بهعنوان مثال، ملتسازی بهعنوان یکی از مؤلفههای نهادگرایی نمیتواند تمام تحولات رفاهی قبل از انقلاب را تبیین کند. همچنین در تحولات رفاهی قبل از انقلاب، غیر از مطالبات اجتماعی، عوامل دیگری نیز نقش جدّی داشتهاند. بر این اساس، به دو شیوه میتوان به تحلیل این روند تاریخی پرداخت. در شیوۀ اول، یک عامل بهعنوان عامل اصلی انتخاب میشود و کلّ رخدادها و تحولات براساس آن تحلیل میشوند. در این شیوه ممکن است برخی تحولات تاریخی در تحلیل پنهان بمانند، یا آنچنان تفسیر فربهی از عامل اصلی در نظر گرفته شود که همۀ عوامل دیگر را در بر گیرد. در شیوۀ دوم، فراز و فرود عوامل مختلف در دورههای تاریخی بررسی میشود و نشان داده میشود که در هر دورۀ تاریخی چه عاملی نقش برجستهتری داشته است.
سالخوردگی جمعیت و مناسبات بین نسلی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا سیاستگذاری اجتماعی چه نقشی می تواند ایفا کند؟
مقدمه
چشمانداز جمعیتشناختی منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) ref(۱)
دولت رفاه و قدرت زنان
مقدمه
تا چندی پیش غیبت زنان در نهادهای اجتماعی و نهادهای کلیدی تصمیمگیرنده ویژگی مشترک تمام دموکراسیهای غربی بهشمار میآمد. ref(۱)
فراسوی عامگرایی و خاصگرایی: بازاندیشیِ نظریة رفاه معاصر
گرایش به عامگرایی از مدتها پیش، بهویژه در بریتانیا، اصلی بنیادین در نظریة رفاه مدرن بوده است. ref(۱)
[متن کامل]