مقالات ویژه
چگونه محافظهکاران به احمدینژاد رسیدند؟
علیالاصول محافظهکاری را با عوامگرایی یا آنچه از آن با واژة «پوپولیسم» یاد میشود کاری نیست. نه اینکه این دو جریان سیاسی نتوانند نفاط اشتراکی داشته باشند -به این اشتراکات در بخش بعدی مقاله اشاره خواهم کرد-، اما به نظر میرسد که پایهایترین اصول و رایجترین عملکردهای این دو شیوة سیاستورزی، بر ارزشها یا هنجارهایی متکی هستندکه آنها رابه شدت از یکدیگر جدا میسازد. از این جمله میتوان به نخبهگراییِ محافظهکاران در تقابل با رویکرد مردمیِ عوامگرایان اشاره کرد و همچنین به تکیة محافظهکاران بر اجتماعات خُرد با پیوندهای دیرینه و دیرپا برای تبیین سیاست در مقابل تکیة عوامگرایان به جماعتهای گسترده با پیوندهای مقطعی و سُست.
[متن کامل]
فراز و فرود محافظهکاری در ایران از سید ضیاءالدین طباطبایی تا محمدرضا شاه، ۱۳۲۷-۱۳۲۰
سرآغاز دورهای از تاریخ معاصر ایران که در این بررسی مدّنظر است، یعنی سالهای بین فروپاشی نظام رضاشاهی در شهریور ۱۳۲۰ تا سرآغاز تثبیت جایگاه جانشین او محمدرضا شاه در نیمة دوم همان دهه، با یک حرکت محافظهکارانه آغاز شد. اما این امر به شکلگیری یک جریان منسجم و پایدار محافظهکار در عرصة سیاست ایرانِ آن دوره منجر نشد. محمدعلی فروغی که در پی هجوم قوای روس و انگلیس به ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ ریاست وزراء را عهدهدار گردید موفق شد در عین فراهم آوردن زمینة برکناری رضاشاه، نظام بر جایِ مانده از او را حتیالامکان حفظ کند. پادشاهی بدون دردسر چندانی به ولیعهد او ـ محمدرضا شاه ـ منتقل شد و به رغم مجموعهای از به هم ریختگیهای اساسی در حوزههای انتظامی و اداری، با اجتناب از استقرار کامل قوای بیگانه در پایتخت، ادارة امور در دست دولت ایران بر جای ماند. اما با تمامی این تمهیدات، کلّ جامعه در تب و تاب بود و کمتر نیرویی را میشد سراغ کرد که خواهان حفظ وضعیت موجود یا به عبارت دقیقتر تتمة برجای مانده از آن وضعیت باشد که چهرههایی چون فروغی درصدد حفظ آن بودند.
[متن کامل]
محافظهکاری: نظریه و ایدئولوژی سیاسی معاصر
ادموند بورک بود که برای نخستینبار در کتاب تأملاتی پیرامون انقلاب فرانسة خود (۱۷۹۰) اصول اساسی محافظهکاری را بیان کرد؛ وی از ارجحیت اقتدار و سنت بر دگرگونی انقلابی نوشت و از سلسله مراتب و حرمت بر برابری؛ جماعت بر فرد، کنترل محلی بر تمرکزگرایی دولتی، و دین و ارزشهای اخلاقی بر نسبیگرایی و کلیساستیزی سخن گفت. ref(۱)
[متن کامل]
تشکیلات و تبلیغات محافظهکاران بریتانیا و فرانسه در سالهای بین دو جنگ جهانی: نظریه و پراتیک
بسیاری از جهموریخواهان [فرانسوی]، هم در اصول و هم در خطمشیها، دچار اختلافات عدیدهای شدهاند. آنها، بنابر اعتقادشان فردگرا هستند، و از نظم و قاعدة حزبی گریزان. اِم. هِنری دو کریلیس که بیش از هر کسی، بر اتحاد حزبی تأکید میکرد، حالا نمیداند که آیا در مرحلة دوم انتخابات، توفیقی در این زمینه کسب خواهد کرد یا نه.
تایمز، «اختلافات جهموریخواهان»، ۴ مِی ۱۹۲۸
استفاده و سوءاستفادة محافظهکاری مدرن از روشنگری اسکاتلندی
با تغییر ماهیت محافظهکاری مدرن، چهرههای الهامبخش آن نیز تغییر کردهاند. تا یکصد و پنجاه سال پس از انقلاب فرانسه، در جهان انگلیسیزبان، ادموند بورک را منبع الهام اندیشة سیاسی محافظهکار میدانستند. اما فلسفة سیاسیِ بورک محدود بود. شکست ایدئولوژیکِ سیاستهای رادیکال، زمینه را برای طردِ کاملاً هدفمند کینزگرایی، طرفداری از دولت رفاه و اخذ مالیاتهای بازتوزیعی را که موانع نگاه راست جدید به اقتصاد بازار آزادِ پویا قلمداد میشدند فراهم آورد و سبب شد درونمایههای بورکی، بسیار عقبمانده به نظر بیایند. بعید مینمود که از تأکید بورک بر ایستایی و تکامل تدریجی-صعودی انگلیسی بتوان برای بازبینی کامل در مفهوم دولتِ مد نظر مارگارت تاچر یا جامعة کارآفرینِ مطلوبِ رونالد ریگان تکیهگاهی ساخت. دیگر دفاع از جامعة ارگانیک، تجویزگرایی و امر سنتی، مبنای مناسبی برای محافظهکاری مدرن به نظر نمیآمدند.
[متن کامل]